راز محبوبیت بزرگمرد قسم های حضرت عباس(س) در فرهنگ ایرانی
به گزارش علم عدل چه رازی در شخصیت و زندگی حضرت عباس(ع) وجود داشته كه او را اینگونه در تاریخ و در دل فرهنگ های مختلف محبوب كرده است؟
34 سال زندگی حضرت عباس(ع) در دفاع از حریم امام و امامت و خضوع در مقابل آل الله و ولایت امام عـصر خـویش، از او شخصیتی اثرگذار وفراگیر ساخت. خبرآنلاین در این گزارش زیر با گذر از چند ارجاع به منابع حدیثی و روایی و نمونه های تاریخی، محبوبیت قمر بنی هاشم را در نمونه هایی از قسم های حضرت عباس(س) در فرهنگ ایرانی مرور كرده است.
او كه قوت ایمان و استواری در راه خدا، یكی از بارزترین شخصیت های ماندگار تاریخ شد. آن مرد الهی كه در دامان ایمان و مركز تقوا پرورش یافته بود، چنان تقوا و ایـمان بـا روح و روان و تمام وجود او عجین شده بود كه وی را به یكی از بزرگان تقوا و توحید مبدل ساخت. چنانكه امام صادق(ع) به ایمان عمویش عباس(س) اشاره دارد و می گوید: عمویمان عباس بـصیرتی نـافذ و ایمانی استوار داشت. تربیت قمر بنی هاشم در دامان پدری معصوم و مادری نیكو خصال از وی عبد صالح و مومن متعهد ساخت.
ابوالفرج اصفهانی در كتاب خودش درباره شخصیت اجتماعی حضرت عباس می نویسد: وفاداری عباس، شاخصه اصلی وی در رفتار اجتماعی بود. فردی كه سیره و سیمای او چنان شبیه مولا علی اسـت، همانند برادرانش در دوره حكومت امیرالمومنین در ركاب ولی جامعه بوده است.
عباس (ع) در ایام سخت صفین، با وجود سن كم، در صحنه بـوده و در گـزارش های روایی و تاریخی آمده كه وارد نبرد شده و تنی چند از سربازان معاویه را از پای در آورده و هم گفته شده كه عباس(ع) دركنار برادرش حسین (ع) در صفین برای دور ساختن دشمن از فرات و آوردن آب حضور داشته است
شریف قریشی در كتاب خود علت تاثیرگذاری بالای حضرت عباس را در رفعت و مهربانی و مهرورزی او با مردم می نامد. وی در عصر امامت امام مجتبی(ع) همراه امام و برادر خویش بود و بعد از بازگشت امام به مدینه در كنار او به یاری نیازمندان شتافت. عباس ایتام گرسنه را سیر می كرد و برهنگان را می پوشانید و پیادگان را سوار مـی كرد و زیـر دستان و ضعیفان را نوازش و دستگیری می نمود.
آنچه عموما آثار تاریخی درباره او نوشته اند را یك كلام می شود خلاصه كرد. كلمه ای در جامعه ایرانی به آن « مرام و معرفت » گفته می شود. به شواهد است كه « گره گشایی» را از ابعاد شخصیتی و كرامات قمربنی هاشمی می شناسند.
«قسم»های مربوط به «حضرت عباس(ع)» در فرهنگ مردم ایران
سید علیرضا هاشمی، پژوهشگر مردم شناسی (فلكلور) و دارای تالیفاتی در زمینه فرهنگ عامه است. او تحقیق جالبی درباره حضرت عباس(س) در فرهنگ عامه ایرانی كرده است و درمقاله ای تأملات مردم شناسانه ای را درباره «قسم»های مربوط به «حضرت عباس(ع)» در فرهنگ مردم ایران جمع آوری كرده است. خلاصه تحقیق او را در زیر می خوانید:
قسم نوعی اقرار و اعتراف است كه شخص از روی شرف و ناموس خود بیان میكند و خدا یا بزرگی را شاهد میگیرد (لغتنامه دهخدا، ذیل واژه قسم). در جریان زندگی اجتماعی و در فرهنگ عامه مردم، افراد و اشخاص گاهی برای اثبات حقانیت خود و یا بر صدق دعوی خود قسم یاد میكنند. بیشتر این قسمها برخاسته از فرهنگ دینی مردم است و نام خداوند یا یكی از ائمه اطهار ضد السلام در عبارت قسمها ملاحظه میشود. هر چند در ادبیات و حكایات و پند و اندرزهای ما، معمولا بر راستگویی در گفتار و صداقت در كردار تاكید شده است، با این وجود در فرهنگ گفتاری مردم، آنجا كه حق و ناحق در كنار هم قرار میگیرند یا صدق و كذب گفتار مد نظر باشد و یا كردار مظلوم و ظالمی در ترازو قرار گیرد، «قسم» نقش خویش را ایفا میكند و به شهادت میآید.
از این روست كه ناصر خسرو میگوید:
جز راست مگوی گاه بیگاه / تا حاجت نایدت به سوگند
از قسمهای مرسوم میان مردم میتوان قسم به خدا و ائمةاطهار را نام برد و از میان آنها قسم به «حضرت عباس(ع)» همچون قسمهای رایجی است كه مردم اقصی نقاط كشور در گفتار خود به كار میبرند. حضرت عباس(ع) به علت جایگاه ویژهای كه در واقعة كربلا دارد، در بین مردم دیندار و خداجوی به «علمدار كربلا»، «سقای دشت كربلا»، «قمربنی هاشم» و القاب دیگری معروف است. ازاین رو در بین قسمهای مربوط به «حضرت عباس(ع)» گاه از القاب آن حضرت هم در عبارت قسم ها یاد می شود.
در «كنگاور» كرمانشاه یكی از قسمهای معمول مردم «حضرت عباس وكیلی» است كه در هنگام معامله یا خرید و فروش جنس و اختلاف در قیمت اجناس به زبان میآورند.
در «صحنه» كرمانشاه هنگامی كه شخصی میخواهد با دیگری شراكت داشته باشد و یا معاملهای بكند یا پولی به اسم امانت یا قرض به دیگری بدهد، قبض و رسید پول را درخلال خود و آن شخص میگذارد، آنگاه آنرا بعنوان «شمشیر ابوالفضل(ع)» قلمداد میكنند و سپس هر دو به وجدان خود قسم میخورند كه هیچكدام به خطا نروند و به عهد خود وفادار بمانند. همینطور در بین مردم «صحنه» عباراتی چون «به حضرت عباس قسم» و یا «به ابوالفضل قسم» سوگندهایی معمول است.
در زرند كرمان بخشی به نام «یزدان آباد» دارد. در این بخش مطابق یك سند كه در بارة قسمهای رایج میان مردم این بخش و در مورد نام مبارك آن حضرت جمعآوری شده است به این عبارات بر میخوریم: «به حضرت عباس»، «به تیغ برندة حضرت عباس»، « عباس وكیلی» و«به قمر بنی هاشم» كه مردم در روابط خود هنگام بیان قسم با یكدیگر استفاده میكنند.
در «زیوان» فشاپویه هم عبارت: «به دستهای قطع شدة حضرت عباس» همچون قسمهایی است كه مردم در مواقع بویژه بر زبان خود جاری میكنند.
در «قم» مطابق اسناد موجود از سه قسم با عبارت: «به حضرت عباس قسم»، «به قمر بنی هاشم قسم» و «به دست بریدة ابوالفضل قسم» یاد شده است.
در «قزوین» در قسمهای خود از نام حضرت عباس(ع) برای انكار كاری و یا یاری خواستن از معبود تعالی برای برآورده شدن حاجت خود استفاده میكنند؛ مثلاً اگر كسی كاری را به او نسبت داده باشد ولی او انكار كند، قسم میخورد كه: «به دست ابوالفضل كه در نهر القمه از تن افتاد قسم» من این كار را نكردهام و یا این طور قسم میخورد: «به چشم تیر خوردة حضرت عباس قسم» و یا «به مشك تیر خوردة قمر بنیهاشم». همینطور مادرانی كه در حالت ناامیدی و تضرع از خداوند طلب حاجتی داشته باشند، این طور قسم میخورند: «به چشم تیر خورده، مشك تیر خورده و دو دست قلم شدة حضرت عباس قَسمَت میدهم، خدایا مرا ناامید مكن آنچنانكه حضرت عباس ناامید نشد»
در شهر «كازرون» از توابع فارس «به حضرت عباس»، «به دو دست بریدةابوالفضل»، «به دست بریدة قمر بنی هاشم»، «به مشك دریدة ابوالفضل»، «به قمر بنیهاشم» و «به تیغ كج ابوالفضل العباس» از قسمهای مرسوم در بین اهالی است.
در شهر «آباده» هم كه از توابع فارس بهشمار میرود، بیان این قسمها در بین اهالی مرسوم است: «به تیغ برندةابوالفضل»، «به دو دست بریدة حضرت عباس»، «به دو دست آقا ابوالفضل»، «عباس وكیلی»، «به قمر بنیهاشم» و «به آن كسی كه با دست رفت و بیدست برگشت»
در بین اهالی «ایزدخواست» آباده یكی از قسمهایی كه گفته میشد این عبارت بود: «به حضرت عباس قسم كه عثمانلو بیوضو اسمش نمیاره»، یعنی به حضرت عباس قسم كه عثمانلو( یكی از سران ایلهای عشایری) بدون وضو نام او را بر زبان جاری نمیكند.
همچنین شمشیر حضرت عباس(ع) میان اهالی «ایزدخواست» در هنگام گفتگوی دو نفر، واسط و شاهد برای انجام كار قرار میگیرد و میگویند: «به حضرت عباس بین من و تو اگر فلان كار را بكنی یا فلان كار را نكنی» و یا میگویند: «حوالهات به شمشیرحضرت عباس» باشد.
در شهر «لاهیجان» هم اهالی در بعضی كارها از نام مبارك آن حضرت بعنوان قسم استفاده میكنند، مانند: «به حضرت عباس قسم»، «به حضرت ابوالفضل قسم» و یا «به دست بریده ابوالفضل قسم».
در روستای «لطفآباد»، بخش «درگز» مشهد، قسمخوردن به حضرت عباس(ع) به گویش محلی و به این عبارت ادا میشود: «حضرت عاباس حَقی چَن-hazrate abbas haqi čan » و یا « حضرت عاباسی كَسِلَن قولی چن-hazrate abbasi kaselan qolli čan».
در چهار محال و بختیاری در بین اهالی «لردگان» هم مردم به زبان لُری، به آن حضرت قسم یاد میكنند و میگویند: «وه دو دَسَّ بُرییة ابوالفرض-va do dasse boriyaye abolfarz»، یعنی به دو دست بریدة ابوالفضل(ع).
در «ارومیه» هم كه از شهرهای شمال غربی كشورمان است، بعضی از قسمهای رایج میان مردم در مورد آن حضرت، با این عبارات بیان میشود: «به حق حضرت عباس»، «قسم به ابوالفضل»، «قسم به دستهای بریدة ابوالفضل» و «قسم به دستهای در كنار فرات افتادة ابوالفضل»
در «اصفهان» نیز قسمهایی چون: «به دو دست بریدة حضرت عباس قسم»، «به قمر بنیهاشم»، «به حضرت عباس» و«به ابوالفضل» با لهجة شیرین اصفهانی میان اهالی رایج است. همینطور در «میمه» اصفهان، این قسمها رایج است: «به حضرت عباس قسم»، «به ابوالفضل العباس قسم»، «به دستهای قطع شدة ابوالفضل» و «به این عَلَم قمر بنیهاشم». این قسمها در «كرویه» شهرضاو «سمیرم علیا»ی اصفهان هم به همین شكل ادا میشود.
در «گلپایگان» برای آنكه كسی را قسم بدهند، یك تو دویی( تو دانی) در ابتدای عبارت قسم خود به كار میبرند. مثلاً میگویند: «تو دویی و حضرت عباس»، یعنی تو دانی و حضرت عباس نسبت به قول یا فعلی كه مد نظر است.
در بوشهر، مطابق یكی از اسناد موجود، مربوط به شهرستان بوشهر، «دردشتیها» كه از اهالی خورموج هستند، زیاد قسم میخورند و موقعی كه صحبت میكنند به خاطر آنكه طرف مقابل باور كند، مدام به خدا و پیغمبر و امامان قسم یاد میكنند؛ همچون این قسمها نام مبارك حضرت عباس(ع) است كه میگویند: «به حضرت عباس» و یا «به شمشیر ابوالفضل». در تنگستان بوشهر هم همین قسمها رایج است. و در «برازجان» مردم هنگام قسم خوردن میگویند: «به هموحضرت عباس» و یا «به هموابوالفضل العباس». لنگر
اما طبق اسناد موجود، اهالی «دردشت» و درتوجانیهای بندرعباس كمتر قسم میخورند و معتقدند كه قسم بلافاصله دامنگیر شخص قسمخورده میشود؛ ولی زمانی كه ناچار باشند و صد در صد هم از گفتار خود مطمئن باشند، قسم میخورند. البته مطابق این سند آنها «به حضرت عباس (ع)» اصلاً قسم نمیخورند، چون میترسند كه فوری قسمگیر شوند.
در شمال كشورمان در بخش «عالیچنگل» آمل، همچون قسمهای مرسوم این عبارت است: «مر به ابوالفضل-mer be abolfazl» و یا «مر به حضرت عباس». مفهوم این عبارت «سوگند به حضرت عباس(ع)» است.
در «بندر انزلی» هم قسمهایی چون «به ابوالفضل العباس»، «به ابوالفضل»، «به قمر بنیهاشم»، «به دست بریدة ابوالفضل» و «به دو بازوی شدة ابوالفضل» میان اهالی شایع است.
در «لایبید» اصفهان اگر كسی را بخواهند به « حضرت عباس(ع)» قسم دهند، او را پای عَلَم حضرت عباس در یكی از تكیهها و یا مسجد محل میبرند، سپس شخص دست خویش را به عَلَم گرفته و برای طرف مقابل قسم یاد میكند و میگوید: «حواله من به این عَلَم حضرت عباس اگر من اطلاعی از فلان احوال شما داشته باشم». و بدین طریق خویش را بیگناه و مبرا میكند. لنگر
در «خرم آباد» لرستان هم بعضی از قسمها به این صورت ادا می شود: «وِ حضرت عباس»، یعنی به حضرت عباس و یا «حضرت عباس مابِنَ»، یعنی حضرت عباس بین(واسط) ما و یا «حضرت عباس نوم رئم بگر-hazrate abbas nom rem begere»، یعنی[اگر فلان كار را بكنم] حضرت عباس جلوی راهم را بگیرد.
/6262
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب